من که بر جان و دل از درد تو داغی دارم
با سر کوی تو از روضه فراغی دارم
از خیال قد چون سرو و رخ گل رنگت
راستی در نظر آراسته باغی دارم
چون تو در انجمن آئی مه تابان چکنم
پیش خورشید چه پروای چراغی دارم
حال دل بی تو خرابست تو دانی ز دلم
من رسولم بخدا رسم بلاغی دارم
من بفریاد رقیب از سر کویت نروم
شاهبازم چه غم از بانگ کلاغی دارم
من که بر روی تو از طره ات آشفته ترم
نیست عیبی اگر آشفته دماغی دارم
یادگارم ز تو این است که من همچو حسین
بر دل از آتش سودای تو داغی دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در گلستان محبت گل داغی دارم
کز گل یاسمن باغ فراغی دارم
دمد از تربت من لاله از آن فصل بهار
تا بدانی بدل از عشق تو داغی دارم
سرو من قامت دلدار و چمن گلشن دل
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.