گنجور

 
همام تبریزی

زینهار ای دل گرت با عشق پیوندی بود

غیرتت باید که بر پای هوا بندی بود

حسن روزافزون طلب، جاوید با وی عشق باز

حسن خوبان مجازی تازه یک چندی بود

اهل دل را گر بود میلی به صورت‌های خوب

عشق نتوان گفتن آن را لیک مانندی بود

منزل حسن است چشم و زلف و خال دلبران

عشق را با منزل معشوق پیوندی بود

جان ما در حسن فانی شد کجا یابند باز

در میان چشمهٔ حیوان اگر قندی بود

در میان عشق و جان چون صحبتی آمد پدید

شرح نتوان داد کایشان را چه فرزندی بود

جان شیرینم نباید جز برای مهر دوست

بر همام او را به مهر خویش سوگندی بود