گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حیدر شیرازی

سرو آزاد که در باغ نشانند او را

بندهٔ قامت رعنای تو خوانند او را

آن جهاندار جهان نام جهان از بر من

به جهانی ز کف من بجهانند او را

ندهندش به همه ملک جهان یک سر موی

به همه ملک جهان گر بستانند او را

یا درآرند نگارین به سلامت بر من

یا سلام من مسکین برسانند او را

خواست تا پیش من آید نفسی از در غیب

چون درآید که همه کس نگرانند او را

خوانم الحمد و به اخلاص به رویش بدمم

گر به نزدیک من سوخته خوانند او را

حیدر از کوی وصال تو به جایی نرود

گر به شمشیر فراق تو برانند او را