بیا، بیا، که دل و جان من فدای تو باد
سری که بر تن من هست خاک پای تو باد
دلم بمهر تو صد پاره باد و هر پاره
هزار ذره و هر ذره در هوای تو باد
ز خانه تا بدر آیی و پا نهی بسرم
سرم فتاده بخاک در سرای تو باد
ترا ببسمل من گر رضاست، بسم الله
بیا، بیا، که قضا تابع رضای تو باد
مقصرم ز دعا در جواب دشنامت
ملایک همه افلاک در دعای تو باد
مباد آنکه رمد هرگز از بلای تو دل
درین جهان و در آن نیز مبتلای تو باد
بدرد خوی گرفتم، دوا نمیخواهم
همیشه در دل من درد بی دوای تو باد
چه لطف بود، رقیبا، که رفتی از کویش؟
بدین ثواب که کردی بهشت جای تو باد
اگر هلالی بیچاره در هوای تو مرد
برای مردن او غم مخور، بقای تو باد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
اگر چه خانهٔ تیره است دیده جای تو باد
وگر چه منزلِ تنگ است دل سرای تو باد
اگر چه از تن من غیر استخوانی نیست
همیشه بر سر او سایهٔ همای تو باد
به کیمیای نظر خاک را تو زر سازی
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال ۲ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.