با تو از اول نبودی آشنایی کاشکی!
یا نبودی آخر این داغ جدایی کاشکی!
دور از آن این شوکت شاهی چه کار آید مرا؟
دست دادی بر سر کویت گدایی کاشکی!
حالیا، زین بخت بی سامان برآشفتن چه سود؟
هم از اول کردمی بخت آزمایی کاشکی!
میروم، گفتی، رقیبا، چند روزی از درش
وه! چه نیکو میروی! هرگز نیایی کاشکی!
ای که دل بردی و جان را در بلا بگذاشتی
چون ز ما دل برده ای، جان هم ربایی کاشکی!
کار من از بی وفایی های خوبان مشکلست
خوبرویان را نبودی بی وفایی کاشکی!
روزگاری شد که در هجرت هلالی بینواست
بگذرد این روزگار بی نوایی کاشکی!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.