جان من در فرقت جانان برآید کاشکی!
هم اجل، چون عمر، ما را بر سرآید کاشکی!
آرزو دارم که بینم: سنبل تر بر گلش
زود تر این آرزوی من بر آید کاشکی!
چند با آن شکل شهر آشوب آید خشمناک؟
چند روزی هم بشکل دیگر آید کاشکی!
باغ خوبی را نباشد چون وفا هرگز بری
آن نهال حسن روزی در بر آید کاشکی!
وه! چه گفتم؟ هر غمی کز جور خوبان ممکنست
آن همه بر سینه غم پرور آید کاشکی!
درد دل کم کن، هلالی، از خدنگ مهوشان
بر دل از بیدادشان صد خنجر آید کاشکی!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این اشعار به فراق و دوری محبوبش اشاره میکند و آرزو میکند که ای کاش زمان بر او لبخند میزد و مرگ و مصیبت را به تأخیر میانداخت. او longing دارد که زیبایی و شکوفایی محبوبش را دوباره ببیند و به دور از خشم و غمهای ناشی از جدایی، روزهای خوبی را تجربه کند. در نهایت، شاعر از درد و رنجهایی که از ناشکیبایی معشوق به دلش میرسد، سخن میگوید و آرزو میکند که این دردها کمتر شود.
هوش مصنوعی: اگر جانم در جدایی از محبوب بگذراند، ای کاش! ای کاش که مرگ نیز مانند عمر ما به پایان برسد!
هوش مصنوعی: آرزو دارم که زودتر سنبلها بر روی گلها ظاهر شوند. ای کاش این آرزو به واقعیت بپیوندد!
هوش مصنوعی: چند بار ممکن است که کسی با ظاهری خشمگین و آشفته به شهر بیاید؟ ای کاش چند روزی هم به شکلی دیگر و آرام به آنجا بیاید!
هوش مصنوعی: در باغ زیبایی که وفا وجود نداشته باشد، هرگز نهالهای خوب و زیبا رشد نمیکنند. ای کاش این چنین نبود!
هوش مصنوعی: وای! چه گفتم؟ هر غمی که به خاطر ظلم و سختگیری محبوبان به وجود بیاید، تمام آن دردها بر دل حساس من سنگینی میکند. ای کاش!
هوش مصنوعی: درد و دل خودت را کمتر بگو، هلالی، چون از عشق و زیبایی معشوقان، بر دل انسان ظلم بسیار میآید و ای کاش که این دردها بلکه به وجود نمیآمد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.