از رشک سوختم، برقیبان سخن مکن
گر می کنی، برای خدا، پیش من مکن
در آرزوی یک سخنم جان بلب رسید
جانا، ترا که گفت که: با ما سخن مکن؟
هر جا که شمع جمع شدی سوختم ز رشک
بهر خدا، که روی بهر انجمن مکن
عاشق منم، حکایت فرهاد تا بکی؟
جان کندنم ببین، سخن کوهکن مکن
تا چند بهر قتل من آزرده می شوی؟
سهلست بر من، این همه، بر خویشتن مکن
ای کز دیار عقل فتادی بملک عشق،
حال غریب ما نگر، این جا وطن مکن
گفت از لبت هلالی و قدر شکر شکست
نامش بغیر طوطی شکر شکن مکن
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از حسادت و سوزش ناشی از عشق سخن میگوید و از معشوق میخواهد که در جمع دیگران با او صحبت نکند، زیرا این کار باعث افزایش درد و رنج او میشود. او اشاره میکند که در آرزوی یک کلمه از معشوق جانش به لب رسیده و از او میخواهد که این وضعیت را تغییر دهد. شاعر همچنین به داستان عاشقانه فرهاد و مجنون اشاره میکند و میگوید که عشقش او را به شدت رنجور کرده است. در نهایت، او حال غریب خود را توضیح میدهد و از معشوق میخواهد که به این وضعیت دردناک پایان دهد و نامش را با زبانی شیرین بازگو کند.
هوش مصنوعی: از حسادت و ناراحتی سوزاندهام، پس درباره رقبای من سخن نگو. اگر هم میخواهی چیزی بگویی، به خاطر خدا باشد و نه در حضور من.
هوش مصنوعی: من در آرزوی یک کلمه از تو هستم، ای جانم! تو را چه کسی گفت که با ما سخن نگو؟
هوش مصنوعی: هر جا که جمعی از نور و روشنی به وجود آمد، من از حسد و غبطه سوختم، اما به خاطر خدا، خواهش میکنم که به خاطر دیگران خود را نآرایید.
هوش مصنوعی: من عاشق هستم و قصهام مثل قصه فرهاد ادامه دارد. ببین چقدر برای عشق جان میکنم، اما دیگر از حکایت کوهکن صحبت نکن.
هوش مصنوعی: چقدر میخواهی به خاطر کشتن من ناراحت باشی؟ این کار برای من آسان است، ولی این همه ناراحتی را برای خودت تحمل نکن.
هوش مصنوعی: ای کسی که از سرزمین خرد به ملک عشق سقوط کردهای، حال و روز عجیب ما را ببین و این جا را وطن خود نکن.
هوش مصنوعی: حرفهایت زیبا و دلنواز است و مانند هلالی که در آسمان میدرخشد، دل را شاد میکند. اما اگر بخواهی نامی برایش بگذاری، بهتر است به چیزی جز طوطی زیبای سخنگو فکر نکنی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
بیجا سخن چو طوطی شکرشکن مکن
آیینه گر به حرف درآید سخن مکن
تا ممکن است جامه احرام ساختن
دستار صبح را کفن خویشتن مکن
پیوند دوستی ببر از سرو قامتان
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.