بنام ایزد، میان مردمان آن تندخو با ما
چه خوش باشد که ما در گوشه ای باشیم و او با ما
ز بد خویی بما جنگ و باغیار آشتی دارد
چه دارد؟ یارب! این بیگانه خوی جنگجو با ما؟
کنون خود از نکورویی چه با ما میکند هر دم؟
چه گویم تا چه خواهد کرد زان خوی نکو با ما؟
بکویت آمدیم و آرزوی ما نشد حاصل
ز کویت می رویم اینک، هزاران آرزو با ما
اگر پهلوی ما از طعنه اغیار ننشینی
چنین جایی نشین، باری، که باشی روبرو با ما
رقیبا، گفتگوی عشق را همدرد می باید
خدا را! چون تو بی دردی مکن این گفتگو با ما
هلالی، در ره عشقست از هر سو غم دیگر
عجب راهی که غم رو کرده است از چار سو با ما!
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.