دلم ز دست شد، از دست دل چه چاره کنم؟
اگر بدست من افتد، هزار پاره کنم
خوشست بزم تو، لیکن کجاست طاقت آن
که در میان رقیبان ترا نظاره کنم؟
مگو: کناره کن از من، که جان ز کف ندهی
تو در میانه جانی، چه سان کناره کنم؟
اگر چه سنگدلی، از من این مناسب نیست
که نسبت دل سختت بسنگ خاره کنم
هلالی، از رخ جانان بماه نتوان دید
ز آفتاب چرا روی در ستاره کنم؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از درد عشق و احساسات عمیق خود میگوید. او از ناتوانی خود در کنترل دل و آرزوهایش حرف میزند و به سختیهایی که در حضور رقبای عشقی با آنها مواجه است، اشاره میکند. شاعر میخواهد به محبوبش نزدیک باشد، اما از نگرانی در مورد فاصله و جدایی میگوید. او به سردی و سنگدلی احتمالی خود اعتراف میکند و در نهایت از زیبایی محبوب و نور او یاد میکند که نمیتواند به آسانی آن را با دیگران مقایسه کند. در مجموع، این ابیات تصویرگر دلشکستگی و تلاش برای نزدیکی به معشوق در میان چالشهاست.
هوش مصنوعی: دل من از کنترل خارج شده است، و نمیدانم چطور میتوانم آن را کنترل کنم. اگر آن را به دست خودم بگیرم، هزار تکهاش میکنم.
هوش مصنوعی: محفل تو بسیار دلپذیر است، اما من از پس تحمل دیدن تو در کنار دیگران برنمیآیم.
هوش مصنوعی: نمیتوانی بگویی که از من جدا شو، چون اگر در میانه نباشی، چگونه میتوانم از تو دوری کنم؟ وقتی روح من وابسته به توست، جدایی امکانپذیر نیست.
هوش مصنوعی: اگرچه تو خیلی سنگدل هستی، اما من مناسب نیست که به خاطر دل سخت تو، دل خودم را زیر پا بگذارم.
هوش مصنوعی: زیبایی و نور چهره محبوب را نمیتوان با ماه مقایسه کرد، زیرا نور آفتاب باعث میشود که به ستارهها توجه کنیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
به عزمِ توبه سحر گفتم استخاره کُنم
بهارِ توبهشکن میرسد چه چاره کُنم؟
سخن درست بگویم نمیتوانم دید
که مِی خورند حریفان و من نِظاره کنم
چو غنچه با لبِ خندان به یادِ مجلسِ شاه
[...]
نه تاب وصل و نه صبرم کز و کناره کنم
دلم ز دست بخواهد شدن چه چاره کنم
ز دل بتنگ چنانم که خواهمش آرم
ز چاکسینه یرون و هزار پاره کنم
نماند تاب غمم نیست چاره یی زان به
[...]
اگر به روی تو بار دگر نظاره کنم
چو صبح زندگی خویش را دوباره کنم
مرا به سوی تو بال و پر دگر گردد
ز اشتیاق تو هر جامه ای که پاره کنم
مرا نگاه تو کرده است آنچنان وحشی
[...]
قبای خود چو گل امروز پاره پاره کنم
ز چاک سینه خیال تو را نظاره کنم
خروش ناله من از زمین برد آرام
شبی که ارزوی خواب گاهواره کنم
ز بس که نیست در ایام صحبت گرمی
[...]
خوش آنکه خرقهٔ ناموس و ننگ پاره کنم
به جان غلامی رند شراب خواره کنم
حصاریم غم دنیا و آخرت دارد
ازین میانه به مستی مگر کناره کنم
ز شیشه غیرت خورشید و ماه را ساقی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.