ظَن مبر کز دودِ دل پیشت شکایت میکنم
با تو از بیداد بخت خو حکایت میکنم
من که باشم؟ کآرزو باشد به پابوست مرا
از سگانت التماس این عنایت میکنم
نامت از غیرت نگویم لیک مقصودم تویی
قصهٔ شیرین اگر گاهی روایت میکنم
گرچه قصد جان من دارد سگت با این همه
ترک جان میگیرم و او را حمایت میکنم
کعبهٔ مقصود را اهلی نهان کردن ز خلق
غایت جهل است و من سعیی به غایت میکنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از عشق و دلتنگیهای خود میگوید و به شخص معشوق خود اشاره میکند که وجودش برای او بهاری و زندگی بخش است. بدون او، هیچ زیبایی و شادی در زندگی نمیبیند. شاعر از رنج و غم خود میگوید و اینکه دیگران به خاطر محبت او با او رقابت میکنند و او نمیداند درد دلش را با که در میان بگذارد. او همچنین احساس میکند که هر چقدر هم که تلاش کند، نمیتواند از عشق و نظاره معشوق خود چشم بپوشد. در نهایت، او به جایگاه معشوق به عنوان پادشاهی از زیباییها اشاره میکند و در عین حال به مصیبتهایی که از طعنه مردم میبیند، اشاره میکند.
هوش مصنوعی: باور نکن که من از آتش دل نزد تو شکایت میکنم، بلکه من با تو از ظلم و ستم بخت و سرنوشت خود صحبت میکنم.
هوش مصنوعی: من کی هستم که آرزویم به تو وابسته است؟ از دوستانت خواهش میکنم که لطفی به من کنند.
هوش مصنوعی: اسم تو را به خاطر غیرت و شجاعتت نخواهیم گفت، اما منظورم فقط تو هستی. اگر گاهی از داستانی شیرین صحبت میکنم، در حقیقت اشاره به تو دارم.
هوش مصنوعی: اگرچه سگ تو قصد جان من را دارد، اما با این حال من جانم را فدای او میکنم و از او حمایت مینمایم.
هوش مصنوعی: پنهان کردن هدف اصلی از مردم، نشانگر نهایت نادانی است و من تمام تلاشم را به کار میبرم تا به این هدف برسم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.