خود را نشان ناوک بد خوی خود کنم
رویش، بدین بهانه، مگر سوی خود کنم
هر موی من هزار زبان باد در غمش
تا من حکایت از غم یک موی خود کنم
تا در حریم کوی تو پهلو نهاده ام
هر دم هزار عیش ز پهلوی خود کنم
شبها، که سر گران شوم از ساغر فراق
بالین خود هم از سر زانوی خود کنم
آیینه وار خاک شدم از غبار غیر
باشد که روی او طرف روی خود کنم
امشب ز وصف غیر، هلالی، خموش باش
تا من سخن ز ماه سخن گوی خود کنم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به عشق و فراق میپردازد و تلاش میکند تا با تمثیل و استعاره، احساسات خود را بیان کند. او از تلاش برای نشان دادن خود به معشوق سخن میگوید و هر جزیی از وجودش را به عشق او مرتبط میسازد. شاعر مدعی است که تمام ابعاد وجودش در غم معشوق نمادین است و به دنبال راهی است تا نزدیکی بیشتری به او پیدا کند. همچنین او از شبهای تنهایی و درد فراق مینالد و خواهان درک معنای واقعی عشق از سوی معشوق است. در نهایت، شاعر از او میخواهد که در مورد حسادتهای غیر سخن نگوید و به خود او توجه کند.
هوش مصنوعی: با ظاهری ناپسند خود را به نمایش میگذارم، تا به این وسیله شاید او را به سمت خود جذب کنم.
هوش مصنوعی: هر یک رشته موی من داستانی از غم را روایت میکند، تا جایی که من بخواهم تنها از غم یک رشته مویم صحبت کنم.
هوش مصنوعی: هر لحظه که در نزدیکی تو هستم، هزاران شادی و خوشی را از کنار خود تجربه میکنم.
هوش مصنوعی: شبها که به خاطر دوری معشوق، سرم سنگین میشود، از روی زانویم به خواب میروم.
هوش مصنوعی: من همچون آینه به خاطر غبارهای دنیای دیگران، از خاک و ماده فانی شدم و این مانع میشود که بتوانم به زیباییهای او، که همان وجه خداوند است، توجه کنم.
هوش مصنوعی: هرچند دیگران درباره تو صحبت میکنند، اما تو امشب ساکت باش تا من بتوانم داستان خود را از عشق و زیبایی بگویم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.