گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هلالی جغتایی

جان خواهم از خدا، نه یکی، بلکه صد هزار

تا صد هزار بار بمیرم برای یار

من زارم و تو زار، دلا، یک نفس بیا

تا هر دو در فراق بنالیم زار زار

از بسکه ریخت گریه خون در کنار من

پر شد ازین کنار، جهان، تا بآن کنار

در روزگار هجر تو روزم سیاه شد

بر روز من ببین که: چها کرد روزگار؟

چون دل اسیر تست، ز کوی خودش مران

دلداریی کن و دل ما را نگاه دار

کام من از دهان تو یک حرف بیش نیست

بهر خدا که: لب بگشا، کام من بر آر

چون خاک شد هلالی مسکین براه تو

خاکش بگرد رفت و شد آن گرد هم غبار

 
 
 
فانوس خیال: گنجور با قلموی هوش مصنوعی
رودکی

ای خواجه، این همه که تو بر می‌دهی شمار

بادام ترّ و سیکی و بهمان و باستار

مار است این جهان و جهانجوی مارگیر

از مارگیر مار برآرد همی دمار

کسایی

نیلوفر کبود نگه کن میان آب

چون تیغ آب‌داده و یاقوت آبدار

همرنگ آسمان و به کردار آسمان

زردیش بر میانه چو ماه ده و چار

چون راهبی که دو رخ او سال و ماه زرد

[...]

مشاهدهٔ ۱ مورد هم آهنگ دیگر از کسایی
عنصری

از دیدن و بسودن رخسار و زلف یار

در دست مشک دارم و در دیده لاله زار

بامشک رنگ دارم از آن زلف مشکرنگ

با لاله کار دارم از آن روی لاله کار

ماندست چون دل من در زلف او سیر

[...]

فرخی سیستانی

یکروز مانده باز زماه بزرگوار

آیین مهر گان نتوان کرد خواستار

آواز چنگ وبربط و بوی شراب خوش

با ماه روزه کی بود این هر دو سازگار

ورزانکه یاد از و نکنی تنگدل شود

[...]

مشاهدهٔ ۳ مورد هم آهنگ دیگر از فرخی سیستانی
عسجدی

باران قطره قطره همی بارم ابروار

هر روز خیره خیره ازین چشم سیل بار

ز آن قطره قطره، قطره باران شده خجل

ز آن خیره خیره، خیره دل من ز هجر یار

یاری که ذره ذره نماید همی نظر

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه