می نویسم سخن از آتش دل بر کاغذ
جای آنست اگر شعله زند در کاغذ
چون قلم سوختی از آتش دل نامه من
اگر از آب دو چشمم نشدی تر کاغذ
سخن لعل تو خواهیم که در زر گیریم
کاش سازند دگر از ورق زر کاغذ
خط مشکین ورق روی ترا زیبد و بس
قابل آیت رحمت نبود هر کاغذ
شرح بی مهری آن ماه بپایان نرسد
فی المثل گر شود افلاک سراسر کاغذ
مردم از غم که: چرا نامه نوشتی برقیب؟
نشدی، کاش! درین شهر میسر کاغذ
تا هلالی صفت ماه جمال تو نوشت
گشت، چون صفحه خورشید، منور کاغذ
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از آتش درون و احساسات عمیق خود سخن میگوید. او مینویسد که اگر آتش دلش بر کاغذ بیفتد، آن کاغذ باید بسوزد. او آرزو دارد که نامهاش به زیبایی و با طلا نوشته شود و تأکید میکند که فقط خط زیبای معشوقش بر کاغذ برازنده است. همچنین به بیمهری معشوق و درد ناشی از آن اشاره میکند و به این موضوع میپردازد که حتی اگر تمام جهان دنیای کاغذ باشد، نمیتواند عمق غمش را توصیف کند. در نهایت، او میگوید که عشقش به معشوق باعث روشن شدن کاغذش میشود، درست مثل خورشید.
هوش مصنوعی: من از عشق و احساسات درونم مینویسم، چرا که اگر در کاغذ شعلهای به وجود آید، جایش همینجاست.
هوش مصنوعی: وقتی دل من به شدت داغ شده و قلمم سوزانیده میشود، اگر نامهام با اشک چشمانم خیس نشود، هیچ کاغذی نخواهی داشت.
هوش مصنوعی: ما میخواهیم که سخن شیرین تو را در طلا ثبت کنیم، ای کاش میتوانستند کاغذی از طلا بسازند تا بتوانیم این حرفها را روی آن بنویسیم.
هوش مصنوعی: خط زیبا و سیاه بر روی چهرهات نیکوست و هیچ کاغذی شایسته بیان رحمت و زیباییات نیست.
هوش مصنوعی: توضیح دادن بیمهری آن ماه (معشوق) به قدری دشوار و پیچیده است که حتی اگر تمام آسمانها کاغذ شوند، باز هم نمیتوان به پایان رساند.
هوش مصنوعی: مردم به خاطر غم و اندوه از من میپرسند که چرا برای رقیب نامه نوشتهام؟ ای کاش در این شهر امکان تهیه کاغذ نبود و نمیتوانستم این کار را انجام دهم.
هوش مصنوعی: وقتی زیبايي چهرهات به شکل هلال ماه توصیف شد، کاغذ شبیه به صفحهای نورانی مانند خورشید شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون به شرح غم تو خامه نهم بر کاغذ
گردد از اشک من و خانه به هم تر کاغذ
وصف ضعف تن و رنگ رخ من خواست مژه
ساخت از موی قلم وز ورق زر کاغذ
با خود آورد دلم نامه شوقت ز ازل
[...]
نامهٔ شوق چو املا کنمش بر کاغذ
چشم بندم که ز اشکم نشود تر کاغذ
حرف از زلف و رخ دوست نمودم انشا
قلمم دستهٔ گل گشت و معنبر کاغذ
مهر دل کردم و با رشتهٔ جان پیچیدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.