حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۴۹ دیدیم، سواد هند حیرت زار است روز کِه و مِه چو شام هجران تار است بسته ست به کار همه شان بخت گره اینجا گِرِه گشاده در شلوار است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به زیبایی و شگفتیهای هندوستان اشاره میکند. او به مقایسه روز و شب میپردازد و میگوید که در اینجا، هر کس به نوعی با بخت و سرنوشتش درگیر است. به عبارتی، در این محیط، مشکلات و گرههایی وجود دارد که نیاز به حل شدن دارند.
هوش مصنوعی: ما مشاهده کردیم که در روز و شب بهخصوص در وقت جدایی، آسمان هند به شدت از حیرت و بیخبری تیره و تار است.
هوش مصنوعی: همهی آنها در موقعیتی قرار دارند که خوش بختی شان تحت کنترل است، و اینجا در این وضعیت، گرهگشایی در کار آنها به سادگی امکانپذیر است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
در بارگهت سگان ره را بار است
سگ را بار است و سنگ را دیدار است
چون سگ صفت سنگدل از رحمت تو
نومید نیم که سنگ و سگ را بار است
اکنون که گل سعادتت پربار است
دست تو ز جام می چرا بیکار است؟
مِی خور که زمانه دشمنی غدار است
دریافتن روز چنین دشوار است
گر کشته دست را دیت دینار است
مر کشته عشق را دیت دیدار است
خاقانی اگر خرد سر ترا یار است
سیلی مزن و مخور که ناخوش کار است
زیرا سر هر کز خرد افسردار است
بر گردنش از زه گریبان عار است
گر جان گویم عاشق آن دیدار است
ور دل گویم واله آن گفتار است
جان و دل من پر گهرِ اسرار است
لیکن چه کنم که بر زبان مسمار است
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.