حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۲۳۴ ای صیت بزرگی به جهان افکنده دین را به درم داده، شکم آکنده فردا نبود یکی به معیارِ قبول مقدارِ خدابنده و دنیابنده
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ای عزم تو بر دولت و دین آکنده
وی زلزله بر جان ملوک افکنده
والله که ز تو خصم نماند زنده
صادق صبح است این زبان بنده
بردارندت اگر شوی افکنده
و آزاد شوی اگر بمیری بنده
حق را خواهی بساز همچون مردان
با گوشهٔ مسجدی و دلقی ژنده
ای طبع تو را جان لطیفان بنده
ساز تو مزاج طبع را سازنده
در خدمت تو همه چو چنگ استاده
وز غایت شرم سر به پیش افکنده
او شاه منست و من مرا ورا بنده
من خود همه اویم و بدو ماننده
چون از لبش آب زندگانی خوردم
مانند خضر همیشه باشم زنده
ای بندهٔ دهرِ دون نواز گنده
با ک..ن خری ساخته، چون خربنده
از پستی و سرمستی و دیوانگیت
دشمن در خنده، دوستان شرمنده
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.