حزین لاهیجی » رباعیات » شمارهٔ ۱۷۲ تا چند به چنگ غم پنهانی خویش روزی به شب آرم از گرانجانی خویش؟ یک شب خواهم به کام دل شرح دهم با زلف تو، احوال پریشانی خویش
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این ابیات، شاعر از غم و ناراحتی پنهان خود سخن میگوید و به آرزوهایی اشاره میکند که در دل دارد. او میخواهد در یک شب، به آرامش برسد و احساسات و پریشانیهایش را با کسی نزدیک، مانند معشوقش، در میان بگذارد.
هوش مصنوعی: چقدر باید همچنان در درد و غم پنهان خود غرق باشم، که روزها را به شب برسانم و با ناراحتی و رنج خود زندگی کنم؟
هوش مصنوعی: یک شب با لذت و آرامش، به تو میگویم که چطور به خاطر مشکلات و ناراحتیهایم، دلم پر از آشفتگی است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سلاخ که ساختی به پردانی خویش
کار همه جز عاشق زندانی خویش
میمیرم از انتظار کی خواهی کرد
سلاخی گوسفند قربانی خویش
دانم کنم آرزو حیرانی خویش
سامان کسان و نابسامانی خویش
من عادت زلف یار دارم خواهم
جمعیت دل ها و پریشانی خویش
چون گنج نهان کن غم پنهانی خویش
منما بکسی بی سروسامانی خویش
جمعیت خاطر خود ار میطلبی
با غیر خدا مگو پریشانی خویش
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.