به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک برخیزم
نشینم غنچه و چون گل، گریبان چاک برخیزم
غبار من فرو خفته ست در راهت، به امیدی
اگر پا بر سر خاکم نهی؛ از خاک برخیزم
به صد شوریدگی، از بزم آن بی باک برخیزم
نشینم غنچه و چون گل، گریبان چاک برخیزم
غبار من فرو خفته ست در راهت، به امیدی
اگر پا بر سر خاکم نهی؛ از خاک برخیزم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
ز جا نتوانم از کم نشئگی چالاک برخیزم
به هر سو چنگ محکم سازم و چون تاک برخیزم
چنان ز آلایش مژگان تر دامن گرانبارم
که سست از جا چو نور دیده نمناک برخیزم
به صافی مشربان صحبت گزیدم صاف باید شد
[...]
ز جام بیخودی چون لاله مست از خاک بر خیزم
ز مهد غنچه چون گل با دل صد چاک بر خیزم
نه سروم کز رعونت سبزه را در زیر پامانم
چمن از خاک برخیزد چو من از خاک برخیزم
مرا هر شمع چو پروانه از جا در نمی آرد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.