گنجور

 
حزین لاهیجی

خموشم چون قلم امّا، نوا در آستین دارم

نی شیون طرازم، ناله ها در آستین دارم

به سوز و ساز عشقم، شمع محفل می توان گفتن

که من هم گریه و هم خنده را در آستین دارم

تو می دانی که از مستی، چه خونها در دلم کردی

اگر چون شیشه، خونین گریه ها در آستین دارم

 
 
 
نسک‌بان: جستجو در متن سی‌هزار کتاب فارسی
صائب تبریزی

غبار خط یارم توتیا در آستین دارم

به دامن نور بینایی جلا در آستین دارم

نیند این بسته چشمان لایق تشریف پیراهن

و گر نه بوی یوسف چون صبا در آستین دارم

به ظاهر در نظرها چون قلم گر خشک می آیم

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه