نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گردد
که داغم از نگاه تنگ چشمان شور می گردد
اگر یابد کسی از وسعت آباد دل، آگاهی
به چشمش دامن صحرای امکان گور می گردد
چه شهد است این که در زیر نگاه، ای رخنه گر داری؟
ز مژگان تو دل ها خانهٔ زنبور می گردد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
نمی دانم چه سودا در سر مخمور می گردد
که داغم از نگاه تنگ چشمان شور می گردد
اگر یابد کسی از وسعت آباد دل، آگاهی
به چشمش دامن صحرای امکان گور می گردد
چه شهد است این که در زیر نگاه، ای رخنه گر داری؟
ز مژگان تو دل ها خانهٔ زنبور می گردد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از احساسات و آرزوهای درونی خود سخن میگوید. او نمیداند چه انگیزهای در دل کسی که در حال مستی است وجود دارد، و این بیخبری باعث میشود که او از نگاههای تنگ و محدود رنج ببیند. او به این فکر میکند که اگر کسی از زیبایی و وسعت قلب او باخبر شود، ممکن است به او نگاهی عمیقتر بیاندازد. همچنین، او درباره نگاهی که طرف مقابل دارد و تأثیر آن بر دلها صحبت میکند، مقایسههایی با عسل و زنبور دارد که نشاندهنده شیرینی و جذابیت آن نگاه است. بهطور کلی، شعر به احساس عشق و محجوب بودن معشوق اشاره دارد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه خیالی در سر این آدم مست وجود دارد که نگاههای سخت و تنگ چشمانش مرا به شدت آتش میزند.
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند به عمق و وسعت دل آرام خود پی ببرد، آنگاه درک او از امکانها و فرصتهای زندگی به قدری گسترش مییابد که میتواند هرچه در نظر دارد به واقعیت تبدیل کند.
هوش مصنوعی: این چه جذابیتی است که در نگاه تو نهفته است، ای کسی که دلها را تحت تاثیر قرار میدهی؟ با اشکهای چشمان تو، دلها به خانهای برای زنبورها تبدیل میشود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
سر هر کس که گرم از باده منصور می گردد
به چشمش چوب خشک دار نخل طور می گردد
سر دارالامان نیستی گردم، که هر موری
در آن مهمانسرا همکاسه فغفور می گردد
چه خواهد شد من افتاده را از خاک برداری؟
[...]
ز من دور آن پری پیکر به صد دستور میگردد
به دل نزدیکتر از جان به ظاهر دور میگردد
برای زخم تیرش سینة بیطالعی دارم
که گر الماس ریزم مرهم کافور میگردد
نگاه ما چه سربازی تواند کرد در کویش
[...]
دل از عشق مجازی کی مرا مسرور میگردد
که این پروانه دایم گرد شمع طور میگردد
گزند از پهلوی خود میرسد ارباب خواهش را
دل از جوش هوسها خانهٔ زنبور میگردد
نباشی از نمکپروردهات هم روز بد ایمن
[...]
چه شور است این که بر گرد سر مخمور میگردد
که جان کندن به تلخی در مذاقم شور میگردد
تو را کاکل به گرد سر چرا پیچیده میدانی
خیال خودپرستی بر سر مغرور میگردد
نمیدانم چه خوی است این بت وحشیمزاجم را
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.