صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزداید
خیال خط او، از چشم مخمل خواب بزداید
وصال، از یاد سالک می برد غم های دیرین را
به دامن بحر، گرد از چهرهٔ سیلاب بزداید
سرت گردم، صبوحی کرده چاک پیرهن بگشا
که رنگ از سینهٔ خورشید عالمتاب بزداید
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
صفای عارضش، رنگ از رخ مهتاب بزداید
خیال خط او، از چشم مخمل خواب بزداید
وصال، از یاد سالک می برد غم های دیرین را
به دامن بحر، گرد از چهرهٔ سیلاب بزداید
سرت گردم، صبوحی کرده چاک پیرهن بگشا
که رنگ از سینهٔ خورشید عالمتاب بزداید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به زیبایی و جذابیت چهره معشوق اشاره دارد که میتواند نور ماه را تحتالشعاع قرار دهد. همچنین، یادآوری میکند که وصال معشوق گذشتههای پر غم را فراموش میکند. شاعر از معشوق میخواهد که از دورن خود فاش کند و رازهای دل را نشان دهد، زیرا زیبایی او از خورشید نیز درخشانتر است.
هوش مصنوعی: زیبایی چهرهاش، نوری که ماه را تحتالشعاع قرار میدهد، و تصویر خط او، خواب خوش را از چشمان لطیف میگیرد.
هوش مصنوعی: دوستی و رسیدن به معشوق، غمهای قدیمی را از دل مسافر میزداید و مانند آبشار، غمها را از صورتش دور میکند.
هوش مصنوعی: ای کاش سرم را فدای تو کنم، در حالی که الان مست هستم. پیرهن خود را بگشای که رنگ سینهٔ خورشید تابناک را بزداید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.