تا زلف تو بر دوش و برم سایه فکن شد
هر چاک دلم، جادهٔ صحرای ختن شد
دیدهٔ بخت سیاهم چو گران خواب شود
تیغ مژگان رسای تو سیه تاب شود
سر تسلیم، پی سجدهٔ مستانه به خاک
می گذارم، اگر ابروی تو محراب شود
مرا به خاک چو مژگان اشکبار شود
کفن پر آب تر از ابر مایه دار شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر با اشاره به زیبایی و ویژگیهای معشوق، احساسات عمیق خود را بیان میکند. او از سایه زلف معشوق بر دوش خود صحبت میکند و میگوید که دلش در چاکهای عاشقانهاش، به جادهای بیپایان تبدیل شده است. همچنین، وقتی چشم بخت او خسته و خواب آلود میشود، مژگان معشوق به مانند تیغی سیاه میشود. شاعر با ذکر سجدهای مستانه بر خاک، نسبت به ابروی معشوق ابراز زمینگیری و تسلیم میکند و اگر اشکها به خاک بیفتند، آن را کفنی از آب میداند که از ابرهای بارانی بیشتر است. این ابیات غم و عشق را به زیبایی توصیف میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که زلفهای تو بر دوش من افتاد، هر دردی که در دل داشتم، به مانند یک جاده در بیابان ختن شد.
هوش مصنوعی: چشم بخت من که سیاه است، وقتی خواب سنگین میشود، تیرکمان مژگان تو قدرت سیاهی را پیدا میکند.
هوش مصنوعی: هرگاه ابروی تو به مانند محرابی شود، من با کمال تسلیم و عشق، سر خود را به خاک میگذارم و به سجده میروم.
هوش مصنوعی: اگر که در خاک دفن شوم، کفن من از اشکهای مژگانم خواهد بود و این کفن از ابرهای پربار پرآبتر خواهد شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
وان سیب چو مخروط یکی گوی تبرزد
در معصفری آب زده باری سیصد
بر گرد رخش بر، نقطی چند ز بسد
وندر دم او سبز جلیلی ز زمرد
با آن نبرد هیچکس از ماء معین نام
با این نکند هیچکس از خلد برین یاد
شادست به تو دولت و شادی تو بهدولت
همواره چنین خواهم و همواره چنین باد
امروز شد از جاه تو آراسته مسند
و امروز بخندید گل شرع محمد
قطب فلک دولت ابو نصر محمد
آن بخت بدو بوده موافق چه دو فرقد
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.