دلم در زلف او، از سینه نالان بیشتر باشد
غم دیوانه، در شهر از بیابان بیشتر باشد
هجوم عاشقان از دور باش ناز، افزون شد
تو را در خانهٔ در بسته، مهمان بیشتر باشد
هوس چون بی نهایت شد، نماند جای آسایش
چو دریای کنار افتاده طوفان بیشتر باشد
برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.
دلم در زلف او، از سینه نالان بیشتر باشد
غم دیوانه، در شهر از بیابان بیشتر باشد
هجوم عاشقان از دور باش ناز، افزون شد
تو را در خانهٔ در بسته، مهمان بیشتر باشد
هوس چون بی نهایت شد، نماند جای آسایش
چو دریای کنار افتاده طوفان بیشتر باشد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از عشق و دلتنگی خود سخن میگوید. او میگوید که دلش به خاطر زلف محبوبش بیشتر از همیشه ناراحت است و غم عاشقان در شهر، از بیابان بیشتر شده است. همچنین بیان میکند که با دور شدن عاشقان، ناز محبوب بیشتر میشود و در نتیجه او در مکانی بسته، مهمان احساساتش میشود. شاعر از هوس و طوفان درون خود میگوید و اشاره میکند که وقتی هوسها بیپایان میشوند، جایی برای آرامش باقی نمیماند و این ناراحتی همچون طوفان است.
هوش مصنوعی: دل من به خاطر زلف او خیلی بیشتر از آنچه که در سینهام احساس ناراحتی میکنم، غمگین است. این غم و دیوانگیام در شهر از تنهایی در بیابان بیشتر شده است.
هوش مصنوعی: عاشقان دور تو جمع شدهاند، پس باید بیشتر به ناز و کرشمه بپردازی. در خانهای که در آن بسته است، مهمانان بیشتری خواهند آمد.
هوش مصنوعی: وقتی که آرزوها و خواستهها به اندازهای زیاد و بیپایان شوند، دیگر جایی برای آرامش باقی نمیماند، مانند دریا که در کنار خود، طوفان بیشتری را احساس میکند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.