حیران لقایی شدم امروزکه دانی
باقی به بقایی شدم امروز که دانی
یار آمد و جان گشت فدای قدم او
قربان وفایی شدم امروز که دانی
فیض نظر پیر خرابات، بنازم
خاک کف پایی شدم امروز که دانی
زنگ تن، از آیینهٔ جان پاک زدودم
یعنی به صفایی شدم که امروز که دانی
بگرفت مرا از خود و خود را به عوض داد
ممنون عطایی شدم امروز که دانی
از شرک دویی، ترک خودی کرد خلاصم
از خود به خدایی شدم امروز که دانی
کوته نظری حلقهٔ بیرون درم داشت
محرم، به سرایی شدم امروز که دانی
فقر شب هستی، چو گدا دربدرم داشت
آسوده به جایی شدم امروز که دانی
از شیوهٔ آن حسن، خبردار نبودم
مفتون ادایی شدم امروز که دانی
هر پرده که نی راست، حزین از دم نایی ست
بیخود به نوایی شدم امروز که دانی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر به تغییرات عمیق درون خود اشاره میکند که امروز اتفاق افتاده است. او از وضعیت حیرانی و جستجوی راهی برای شفافیت و صفا صحبت میکند و میگوید که با دیدن یار، جانش فدای او شده و به نوعی وفاداری دست یافته است. او به تأثیرات مثبت پیر خرابات اشاره میکند و میگوید که با نظرات او، احساس پاکی و صفا کرده است. شاعر به تحول خود اشاره میکند که از خودپرستی و دوگانگی رهایی یافته و به نزدیکی به خدا دست یافته است. او همچنین از درک جدیدی از عشق و زیبایی صحبت میکند و در پایان به حالتی از بیخود بودن و نواختن میرسد که نشاندهنده تحول روحی اوست. در کل، این شعر بیانگر یک سفر درونی به سوی روشنشناسی و عشق الهی است.
هوش مصنوعی: امروز در حالتی سرگردان و حیرتزده به ملاقات تو فکر میکنم، آیا میدانی که من امروز به حالت باقی ماندن و پایدار بودن رسیدهام؟
هوش مصنوعی: دوست آمد و جان من فدای قدمهای او شد. امروز به خاطر وفایی که دارم، قربان او میشوم.
هوش مصنوعی: امروز به قدری تحت تأثیر نگاه و راهنمایی بزرگترها قرار گرفتم که به خودم میبالم و احساس میکنم در برابرشان به خاک پایشان هم میارزد.
هوش مصنوعی: غبار بدن را از آینهٔ وجودم پاک کردم، به این معنا که به حالت پاکی و صفایی رسیدم که حالا تو هم میدانی چه حسی دارد.
هوش مصنوعی: من به واسطهای از خودم جدا شدم و او را به من اهدا کردند. امروز به خاطر این بخشش، بسیار سپاسگزارم.
هوش مصنوعی: از دوگانگی و شرک رهایی یافتم، خود را ترک کردم و امروز به خدایی رسیدم. این را که میدانی.
هوش مصنوعی: تنگنظری و محدودیتهای خارج از آن، باعث شد که من به یک مکان جدید و ناشناخته پا بگذارم که حالا میفهمی چه معنا و اهمیتی دارد.
هوش مصنوعی: فقر و تنگدستی مرا مانند یک گدا سرگردان کرده بود، اما امروز به جایی رسیدهام که در آن آرامش دارم و تو میدانی چه معنایی دارد.
هوش مصنوعی: من از شیوه و زیبایی آن دختر خبر نداشتم، اما امروز به خاطر رفتار او مجذوبش شدم.
هوش مصنوعی: هر پردهای که نواخته میشود، غمگین از صدای نی است. امروز بیدلیل به حالتی در آمدهام که تو نیز مطلع هستی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.