شمارهٔ ۸۳۷
خوش آنکه بزم حریفان کنون بیارایی
ز عکس چهره می لاله گون بیارایی
برون ز پرده گر آیی، جهان بیاساید
به خاطری که درآیی، درون بیارایی
همین قدر ز تو نامهربان طمع دارم
که خاک تربت ما را به خون بیارایی
تو را فتاده غم جان کوهکن ورنه
به کاوش مژه ای، بیستون بیارایی
امیدم این بود ای چشم خون فشان از تو
ز لاله دامن دشت جنون بیارایی
دلم خراب رخ بی تکلفانهٔ توست
به حیرتم چه شود، چهره چون بیارایی؟
سرود مجلس دیر مغان ز توست حزین
به نغمه ای چه شود، ارغنون بیارایی؟
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...