از بس غبار حسرت دیدار داشتم
چشمی به رنگ رخنهٔ دیوار داشتم
آتش زدند مغبچگانش به میکده
یک خرقه وار، رشتهٔ زنّار داشتم
شاید غرور سبحه ام از دل برون رود
ساغر به دست، بر سر بازار داشتم
از حیرت جمال تو ای برق خانه سوز
آیینه وار، پشت به دیوار داشتم
هرگز برون ز چاه نمی آمدم حزین
گر من خبر ز ناز خریدار داشتم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر بیانگر دلتنگی و حسرت شاعر است. او از چشمی به رنگ دیوار سخن میگوید که نشاندهنده دردی عمیق است. مغبچگان به میخانهاش آتش زدهاند و او در اندیشهی افکار خود غرق است. از زیبایی معشوقش حیرتزده است و به نوعی خود را در آیینه میبیند. در انتها، شاعر میگوید که اگر از محبت و توجه معشوقش خبر داشت، هرگز از این چاه درد و رنج خارج نمیشد.
هوش مصنوعی: از شدت افسوس و آرزو برای دیدار، چشمی داشتم که مانند رنگ دیوار کدر و غبارآلود شده بود.
هوش مصنوعی: شرابچشان در میکده آتش به جان دوختند، در حالی که من یک خرقه (لباس زهد) پوشیده و باری بر دوش داشتم.
هوش مصنوعی: شاید به دلیل غرورم، دیگر نتوانم دل را نگهدارم و در حالی که جامی در دست دارم، در وسط بازار ظاهر شوم.
هوش مصنوعی: از شگفتی زیبایی تو، ای که مانند نوری خانه را میسوزانی، مانند آینه، به دیوار تکیه کرده بودم.
هوش مصنوعی: هرگز از این چاه غمناک بیرون نمیآمدم اگر از عشق و محبت کسی که مرا میخواست، خبر داشتم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
مشابهیابی بر اساس وزن و قافیه
تا همچو لعل، رنگ به رخسار داشتم
خون در دل از شکست خریدار داشتم
هرگز قرین نگشت به هم قول و فعل من
کردار را همیشه به گفتار داشتم
تا با خدا افتاد مرا کار، به شدم
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.