در آب دیده یا در سینهٔ پرآذر اندازم
دل بیمار خود را بر کدامین بستر اندازم؟
جهان افسرده شد از عشق خون آشام، اشارت کن
که این دل مردگان را در رگ جان نشتر اندازم
کف خاکستر تفسیده ام در کار محشر کن
که دوزخ در بهشت و العطش در کوثر اندازم
دل نامهربانت کینهٔ عاشق چرا دارد؟
اگر رسم وفا عیب است از عالم براندازم
قدح پیمای من، داری اگر ذوق کباب دل
بفرما تا به داغ دوستی بر اخگر اندازم
غبار دل بود، تا کی، کهن ویرانهٔ دنیا؟
بگو تا کار عالم را به مژگان تر اندازم
بساط عشق بازان گرمی هنگامه می خواهد
تو چوگان کن کمند زلف را تا من سراندازم
حزین از عشق دارم در رگ جان گرمی خونی
که در شمشیر قاتل پیچ و تاب جوهر اندازم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.