شمع سان شام غمت، منّت فردا نکشیم
از سر کوی تو گر سر برود، پا نکشیم
شعله ناچار بود آتش افروخته را
نتوانیم که آه از دل شیدا نکشیم
منّت از دست و دل خویش کشیدیم، بس است
دم آبی به لب تشنه ز دریا نکشیم
گر در خلد، به روی نگهم باز کنند
بی رُخت گردن مژگان به تماشا نکشیم
ساقی، از شرب یهودانه سالوس چه فیض؟
خون حسرت به از آن باده که رسوا نکشیم
گرچه دانیم که وصلت به تمنا ندهند
همچنان دست ز دامان تمنا نکشیم
زنده از فیض سموم ره عشقیم حزین
منتی از دم جان بخش مسیحا نکشیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر درباره احساس عشق و درد ناشی از جدایی است. شاعر اشاره میکند که حتی اگر به خاطر عشق دچار رنج و محرومیت شود، هرگز از عشق خود دست نخواهد کشید و به دنبال عشق ادامه میدهد. او از تحمل عذاب و تشنگی برای رسیدن به وصال سخن میگوید و به این نتیجه میرسد که حتی اگر در جستجوی معشوق ناکام بماند، ارزش کوشش و انتظار را دارد. در نهایت، شاعر به ایستادگی در برابر مشکلات و امید به وصال تأکید میکند.
هوش مصنوعی: ما به خاطر غم تو در شب مانند شمع میسوزیم و از فردا هیچ توقعی نداریم. اگرچه جانمان برود، هرگز از درگاه تو فاصله نخواهیم گرفت.
هوش مصنوعی: شعله بیاختیار در آتش میرقصد و نمیتواند از دل عاشق ناله یا آهی بکشد.
هوش مصنوعی: ما از زحمات و احساسات خود گذشتیم، کافی است که به خاطر تشنگی دریا به خودمان سختی ندهیم.
هوش مصنوعی: اگر در بهشت هم بر روی من در نگاهت باز شود، به خاطر زیباییات من به تماشای تو نخواهم پرداخت.
هوش مصنوعی: ای ساقی، چه فایدهای از شراب ظاهر فریب یهودی؟ حسرتی که بر دل داریم، از نوشیدنیای که ما را رسوا میکند، بهتر است.
هوش مصنوعی: با اینکه میدانیم ممکن است به آرزویمان نرسیم، اما همچنان از طلب آن دست برنمیداریم.
هوش مصنوعی: ما به لطف و رحمت عشق زندهایم و همینطور که زندهایم، چیزی از روح بخش مسیحی نمیخواهیم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.