نیم صورت پرست، اینجا تماشای دگر دارم
درین آیینه ها آیینه سیمای دگر دارم
نمی گیردکمند الفتم وحشی غزالان را
که مجنونم ولی دامان صحرای دگر دارم
تو درآغوش سرو ای قمری کوته نظر بنشین
که طوق بندگی از سرو بالای دگر دارم
نیم پروانه تا از شمع گردد دیدهام روشن
نهان در پردهٔ دل محفل آرای دگر دارم
حرامم باد احرام ره فقر و فنا بستن
بجز ترک تمنا گر تمنای دگر دارم
نگیرد صورتی، احوالم از روی دل خوبان
من این حیرانی از آیینه سیمای دگر دارم
حزین چون موج از دستم عنان آستین رفته
که در هر دیده از خوناب، دپای دگر دارم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این غزل به تمایلات و احساسات درونی خود میپردازد و از تغییرات درونی و ظاهری خود میگوید. او در آیینه به چهرهای دیگر نگاه میکند و به خودشناسی میرسد. احساساتی چون عشق و جنون را بیان میکند و به تضادهای درونی خود اشاره دارد؛ از یک سو به عشق و زیباییهای دیگران توجه دارد و از سوی دیگر از حسرت و حیرانی رنج میبرد. به زندگی و دوری از خواستهها اشاره میکند و در نهایت به زیباییهای پنهان و عواطفی که دارد، اشاره میکند. غزل حس تنهایی و همچنین حیرت شاعر را در مواجهه با خود و دیگران به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: نیمهای از چهرهات را میبینم، اما در اینجا از تماشای چهرهای دیگر لذت میبرم؛ در این آینهها تصویر دیگری از چهرهام دارم.
هوش مصنوعی: من به گیسوان وحشی غزالان نمیتوانم دست پیدا کنم، چون مجنون هستم، اما دشت و صحراهای دیگری برای جستجو دارم.
هوش مصنوعی: در آغوش درخت بلند بایست و از دید کوتاه خود دور شو، زیرا من زنجیر بندگی را از بالای درخت دیگری دارم.
هوش مصنوعی: نیمهای از پروانه را دیدهام که در کنار شمع روشن شده است. در دل خود، محفل و زیبایی دیگری را پنهان کردهام.
هوش مصنوعی: من نمیخواهم در دام فقر و زوال بیفتم و فقط در صورتی که آرزویی نداشته باشم، به این حالت میروم. اگر آرزویی دیگر داشته باشم، همچنان از این وضعیت دوری میکنم.
هوش مصنوعی: حالم به گونهای است که از چهرههای زیبای محبوبانم تأثیر میگیرد و این گیجی و سردرگمی که دارم ناشی از دیدن نمای دیگری است.
هوش مصنوعی: حزین مانند موجی از دستم رها شده و کنترلش را از دست دادهام. در هر چشمی که نگاه میکنم، از درد و غم، نشانهای دیگر دارم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
برو ساقی که من در جام صهبای دگر دارم
پری در شیشه از آیینه سیمای دگر دارم
مرا بگذار چون نرگس خمار آلود ای ساقی
که من این جام زرین بهر صهبای دگر دارم
نگردد چشم من روشن به هر خورشید رخساری
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.