شیر و شکر ز تلخی ایّام می کشم
از زهر چشم، روغن بادام می کشم
در بزم عیش دور به ما دیر می رسد
یکسال در میانه چو گل جام می کشم
در موج خیز عشق گران است لنگرم
باری که بر دل است به آرام می کشم
از طایر مراد کنارم نشد تهی
تا در غبار خاطر خود دام می کشم
ساقی، کجاست بادهٔ آتش مزاج تو؟
صد رنگ خواری از خرد خام می کشم
در چشم روزنم نخلیده ست پرتوی
منّت ز بخت تیره سرانجام می کشم
در عاشقی ندیده بهارم خزان، حزین
ساغر به یاد آن رخ گل فام می کشم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.