شمارهٔ ۶۳۵
موسی صفت به داغ ظهور تو سوختیم
نزدیکی و ز آتش دور تو سوختیم
برخاست از میان تو و من حجاب تن
این خرقه را به نذر حضور تو سوختیم
وقت است اگر به جلوه شبم را سحر کنی
عمری، چراغ دیده، به طور تو سوختیم
ای روزگار، عیش و غمت را اثر یکیست
چون شمع، تن به ماتم و سور تو سوختیم
آبی بر آتش دل سوزان نمی زنی
ای ساقی بلا، ز غرور تو سوختیم
با خاکسار خود همه نازی و سرکشی
ای شعله خو، ز طبع غیور تو سوختیم
از من بگو به آن صنم سرگران حزین
خورشید من، ز آتش دور تو سوختیم
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...