هرگه به یادش از جگر افغان برآورم
آتش ز جان گبر و مسلمان برآورم
چون سر کنم فسانهٔ شب های هجر را
آه از نهاد مرغ سحرخوان برآورم
از آستین برآرم اگر شمع داغ را
صد محشر، از مزار شهیدان برآورم
گویم اگر زکعبه ی کوی اش حکایتی
از سومنات، پیر صنم خوان برآورم
خورشید را اگر نکند دیده خیرگی
داغ تو را ز پردهٔ پنهان بر آورم
آگه نه ای اگر تو ز حال درون من
دل را بگو، ز چاک گریبان برآورم
ساقی به همّت کف دریا نوال تو
از موج خیز هر مژه طوفان برآورم
از خامشی، گشوده نشد قفل دل مرا
شد وقت آنکه از جگر افغان بر آورم
چون سر کنم حدیث لب لعل یار را
گرد از نهاد چشمهٔ حیوان بر آورم
سر کن حزین ترانه، که صد عندلیب را
از تنگنای بیضه غزل خوان برآورم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر عواطف و احساسات عمیق خود را نسبت به محبوب و غمهای ناشی از دوری او بیان میکند. او از یادآوری درد و رنج افغانها و مسلمانان سخن میگوید و تمایل دارد تا آتش عشق و اندوه خود را به تصویر بکشد. با اشاره به زبان عشق، دلتنگی و گسستگی از محبوبش، او حس میکند که در وجودش دردی وجود دارد که میخواهد آن را به دنیا نشان دهد. احساسات او حاکی از شور و شوق شدید و همچنین اندوه عمیق است و در نهایت دعوت به بیان و نقل داستان عاشقانهاش دارد. شاعر تصمیم میگیرد تا با کلماتی زیبا، ماهیت عشق و درد خود را به تصویر بکشد و در این راه از طبیعت و نمادها بهره میبرد.
هوش مصنوعی: هر بار که یاد او را در دل بپرورم، شعلهای از عشق و احساس را در وجودم به وجود میآورم که فرقی نمیکند، این احساس متعلق به گبر (زرتشتی) باشد یا مسلمان.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد شبهای دوری را مرور میکنم، مجبور میشوم آه بلندی بکشم که مانند آواز مرغ سحر در دل من مینشیند.
هوش مصنوعی: اگر شمع داغ را از آستین بیرون بیاورم، میتوانم صدها محشر را به راه بیندازم و از آرامگاه شهیدان دینی بگیرم.
هوش مصنوعی: اگر بخواهم از کعبه محل عشق او داستانی بگویم، برای یادآوری معشوقهی کهنهسالم، به نمونهای از سومنات اشاره میکنم.
هوش مصنوعی: اگر چشمم به خورشید نیفتد، من عشق و داغ تو را از پس پرده پنهان بیرون میآورم.
هوش مصنوعی: اگر از وضعیت درون من خبر نداری، پس به دل بگو که چرا از من نشانهای نمیدهد و بیتابیام را پنهان نمیکند.
هوش مصنوعی: ای ساقی، با تلاش و آرزوی تو همچون دریا، من از هر مژهات که مانند موجها بلند میشود، طوفانی به راه میاندازم.
هوش مصنوعی: از سکوت من قفل دل من باز نشد؛ حالا وقتش رسیده که از اعماق وجودم فریاد بزنم.
هوش مصنوعی: وقتی که داستان لبهای سرخ معشوقهام را میگویم، از دل چشمهای زنده و پرجنبوجوش اشکهایم سرازیر میشود.
هوش مصنوعی: حسرت و غم را فراموش کن و با آهنگی شاد و دلنشین بخوان، زیرا میخواهم صدای پرندگان خوشآواز را از دل غم و ناراحتی به زندگی برگردانم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
گفتم به ری مراد دل آسان برآورم
ز آنجا سفر به خاک خراسان برآورم
در ره دمی به تربت بسطام برزنم
وز طوس و روضه آرزوی جان برآورم
ری دیده پس به خاک خراسان رسم چنانک
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.