شمارهٔ ۵۴۴
داریم به کف زلفی، محشر به کمین اندر
در هر شکن است آن را صد نافهٔ چین اندر
از سر چو قدم کردم در راه سرکویش
دوزخ به یسار افتاد، جنت به یمین اندر
پیمانهٔ لعلش را کوثر ز سیه مستان
میخانه چشمش را، صد کعبه دین اندر
بتخانهٔ مویش را صد باخته دین بنده
آتشگه رویش را صد شعله جبین اندر
ناخن مزن ای غیرت بر سینهٔ پرداغم
حسرتکده ها دارم، هر گوشه دفین اندر
بلیس شود خیره، آدم چو رخ افروزد
حیرتکده ها داری در یک کف طین اندر
آزاده روی سر کن بنیوش حزین از ما
عیسی به فلک بر شد، قارون به زمین اندر
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...