به سنگ حادثه خونم چو پایمال شود
ز وحشتم رگ خارا، رم غزال شود
چو طور، بوم و بر من شود تجلی زار
رخت چو شمع پریخانهٔ خیال شود
نهفته ایم به حیرت ز رشک، نام تو را
میانهٔ لب و دل تا به کی جدال شود؟
روان ز دیدهٔ بلبل دپن چمن باید
هزار جدول خون، تا قدی نهال شود
به وعده نام وفا می بری و می ترسم
میانهٔ غم و دل، آشتی ملال شود
بود ز رخنهٔ لب، آفت قلمرو دل
گرفتنی ست دهانی که هرزه نال شود
شود کلید در خلد بی طلب فردا
به عرض حال زبان گسسته لال شود
به لب شراب سخن صاف اگر نمی آید
چو من به پرد هٔ دل ریز تا زلال شود
حزین ز سینه ی صد چاک دل برون افکن
قفس وبال به مرغ شکسته بال شود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر به بیان احساسات عمیق خود پرداخته و به تصویرسازیهای زیبا و تأثیرگذار از عشق، غم و نارضایتی میپردازد. او به توصیف درد و رنج خود به هنگام مواجهه با عدم وفای محبوب اشاره میکند و حسرتها و آرزوهایش را به تصویر میکشد. او در عین حال از زیباییها و شور و شوقی صحبت میکند که در دلش وجود دارد، ولی به خاطر غم و جدایی نمیتواند به آنها دست یابد. این تضاد بین عشق و درد، و همچنین جدال بین دل و زبان به وضوح در شعر دیده میشود. نهایتاً شاعر به امید و آرزوها اشاره میکند و از آزادی و رهایی سخن میگوید.
هوش مصنوعی: اگر درد و مشکلات مرا زیر پا بگذارند، از شدت ترسم، رگ محکم و سخت هم به نرمی و لطافت یک غزال تبدیل میشود.
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی تو در دلم متجلی میشود، مانند کوهی بزرگ عظمت مییابم و چهرهات مثل شعلهای در خیال من میدرخشد.
هوش مصنوعی: در دل و لب ما نام تو به قدری عزیز است که از حسادت و حیرت نمیتوانیم آن را بیان کنیم. این جدال در درون ما تا کی ادامه خواهد داشت؟
هوش مصنوعی: بلبل از شدت غم و اندوهی که در دل دارد، چشمانش پر از اشک است؛ باید هزاران جوی خون از چشمانش بریزد تا بتواند قد و قامت نهالی را به حیات بیاورد.
هوش مصنوعی: به وعدههایت پایبند هستی و من نگرانم که بین دلخوری و غم، دوباره آرامش از بین برود.
هوش مصنوعی: لبهای معشوقه به قدری زیبا و دلربا هستند که به سادگی میتوانند دلی را تسخیر کنند، و این بوسهها و نالههای پرشور نشاندهندهی عشق عمیق و اشتیاقی است که در دل نهفته است.
هوش مصنوعی: در بهشت، کلید برای ورود فراهم میشود و نیازی به انتظار برای فردا نیست. زبانی که دیگر نتواند صحبت کند، به حالت خاموشی درمیآید.
هوش مصنوعی: اگر واژههایی صاف و روشن به زبانم نمیآید، پس بگذار احساسات درونم را بریزم تا پاک و زلال شود.
هوش مصنوعی: حزین از دل پر درد و زخمهای خود، بار سنگین را کنار بگذار و آزادی را به پرندهای که بالهایش شکسته، بده.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
غبار معصیت از عفو پایمال شود
چو سیل واصل دریا شود زلال شود
درین بساط که نعمت ز هم نمی گسلد
ادای شکر کسی می کندکه لال شود
چو شمع خودسرخودمی خورم ز غیرت عشق
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.