کدامین آتشین رخسار گرم خودنمایی شد؟
که اخلاص مغانی ملّتم، در جبهه سایی شد
به چشم از بس خیال آن کف پا نقش می بندم
بیاض دیده روشن سواد من حنایی شد
من شکّر سخن، پرورده ام با شیرهٔ جانش
که سروش مصرع برجستهٔ شیرین ادایی شد
شدم تا سر به صحرا دادهٔ وحشی نگاه او
غبارم سرمهٔ چشم غزالان ختایی شد
سیه روزم که از کف داده ام دامان زلفش را
ز بخت تیرهٔ من کوتهی شد، نارسایی شد
رواجی نقد ما را نیست در بازار حسن او
زر داغم به کف سرمایهٔ حسرت فزایی شد
در الفت میان جسم و جان با گل برآوردم
از آن روزی که دل را با محبّت آشنایی شد
به ذوق وصل موج شور محشر می زند خاکش
به خون غلتیده ای کو، زخمی تیغ جدایی شد
دل از دیرینه غمها برگرفتن نیست کار من
چرا باید عبث بدنام ننگ بی وفایی شد
به کف چون شمع ما را در شب هجران به کار آید
سر انگشتی که در گستاخی برقع گشایی شد
چو دریا شد حباب، از ننگ ناچیزی برون آید
گداز تن، شکست قدر ما را مومیایی شد
نبود اول درین میخانه قدری خرقه پوشان را
شراب آلوده دلقم، آبروی پارسایی شد
به دل، بتخانه های آرزو را کرده ام ویران
که چاک سینهٔ من قبلهٔ حاجت روایی شد
فراموشم مکن گر معنی بیگانه می فهمی
که عمرم صرف تفسیر کتاب آشنایی شد
رگ سنگش ز شوخی موجهٔ دریای خون گردد
به میدانی که مژگان تو در تیغ آزمایی شد
چو نی جز باد نبود در شکنج آستین من
نفس بیهوده صرف نغمه های بی نوایی شد
حزین ازگردش پیمانهٔ چشم سخن سازی
سیه مستانه کلکم بر سر دستان سرایی شد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر از زیبایی و جذبه معشوق سخن میگوید و به احساسات عمیق خود در برابر او اشاره میکند. او به شبهجرانی و غم ناشی از فاصله با معشوق میپردازد و به ناامیدی و حسرتی که در دل دارد، اشاره میکند. شاعر احساسی متناقض از شوق و درد، و ارتباط عمیق بین جسم و روح را به تصویر میکشد. او در نهایت تأکید میکند که زندگیاش صرف درک و عشق به این معشوق شده و برایش هیچ چیز مهمتر از این ارتباط نیست.
هوش مصنوعی: کدام چهرهی گرم و زیبا خود را به نمایش گذاشت؟ که شوق و محبت ملت من، در سایهاش پدیدار شد.
هوش مصنوعی: به خاطر خیال آن کف پا، چشمانم به شدت درگیر شده و به همین دلیل سفیدیهای چشمم رنگ حنایی به خود گرفته است.
هوش مصنوعی: من کلامی شیرین و دلپذیر را ساختهام که با روح و جانم آمیخته شده و به زیبایی به زبان میآید.
هوش مصنوعی: من به خاطر نگاه دلربای او به دشت و صحرا پناه بردم و حالا غبار صحرا برایم تبدیل به سرمهای شده که در چشمان غزالان ختایی میدرخشد.
هوش مصنوعی: من در روزهای بد spin شدهام، زیرا از خوشبختی دور ماندهام و نمیتوانم به آرزوی خود برسم. زلف معشوق را که سالهاست چشم انتظارش بودم، نتوانستم به دست بیاورم و از محنتهای زندگی رنج میبرم.
هوش مصنوعی: در بازار زیبایی او، بهای واقعی عشق ما وجود ندارد. در حالی که احساسات و آرزوهایمان به مانند سکهای داغ در دست ماست، اما تنها به حسرت تبدیل شدهاند.
هوش مصنوعی: از زمانی که دل با محبت آشنا شد، من ارتباط و نزدیکی خاصی میان جسم و روح خود برقرار کردم و این پیوند را مانند گلی زیبا پرورش دادم.
هوش مصنوعی: به زیبایی و شوق عشق، حرکتی شگرف در دل زمین ایجاد میشود. این تغییر و تحول شبیه به خاکی است که در خون غلتیده و نشانهای از زخم ناشی از جدا شدن را به همراه دارد.
هوش مصنوعی: من نمیتوانم از دردهای قدیمی دل بکَند، چرا باید با بیوفایی و ننگ، نام خود را بد کنم؟
هوش مصنوعی: در تاریکی شبهای جدایی، دستکم داشتن نوری که مانند شمع میدرخشد، به ما کمک میکند. حتی اگر محبت و شهامت به ما اجازه دهد که پردهها را کنار بزنیم، باز هم نیاز به نشانهای ناچیز داریم تا راه را بیابیم.
هوش مصنوعی: وقتی حباب دریا میشود، از کسر ناپایداری برمیخیزد و این نشان میدهد که با سختیهای کوچک، ما دچار شکست میشویم، مانند مومیایی شدن که در برابر زمان و تغییرات آسیبپذیر میشود.
هوش مصنوعی: در این میخانه، پیش از هر چیز، کسانی که جامهای از پارسایی بر تن دارند، با شراب آغشته شدهاند و این امر باعث از بین رفتن آبرو و اعتبار مردانگی و پارسایی آنان شده است.
هوش مصنوعی: من آرزوهای خود را نابود کردهام، زیرا درد و غم درونم به نقطهای تبدیل شده که میتوانم همه خواستههایم را در آن مطرح کنم.
هوش مصنوعی: مرا فراموش نکن، حتی اگر برداشت تو از زندگی متفاوت باشد، چون تمام عمرم را صرف درک و توضیح رابطهام با تو کردهام.
هوش مصنوعی: سنگی که رگش به شوخیهای زیبای دریای خون رنگین میشود، در میدان مبارزهای حاضر است که مژگان تو به تیغ آزمایش درآوردهاند.
هوش مصنوعی: وقتی نی تنها هوایی در آستین من است، نفس بیهودهای صرف سرودهایی میشود که تهی از معنا هستند.
هوش مصنوعی: حزین از چرخش و گردش چشمها احساساتی مانند غم و اندوه را احساس میکند و در این حال، همه به صورت مستانه و شاداب، به سراغ هنر و شعر رفتهاند. در واقع، هر کس در این فضا، چیزی برای گفتن و ابراز دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.