بانگی به حریفان فرو رفته صبا زد
گلبن ز نو آراسته شد، مرغ نوا زد
دل شور برآورد ز آسوده مزاجان
زاشفته صفیری که در آن زلف دوتا زد
در مهد گران خواب عدم بود دو عالم
آن روز که ما را ستم عشق صلا زد
هر دل که به سیلاب جنون خانه نپرداخت
آلودگی ای داشت، در خوف و رجا زد
در شهر فنا، شحنه غیور است، حذر کن
هرکس که سرافراخت، به شمشیر فنا زد
جایی که غم عشق بود مهر پدر چیست؟
یعقوب خمش گشت و دلم وا اسفا زد
دست هوس از نعمت کونین کشیدیم
این همّت مردانه به عالم سرپا زد
در نکته حزین نقش حریفی چو تو ننشست
هرجا رقمی زد نی کلک تو، به جا زد
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن ترک که با ما قدم از صدق و صفا زد
یاغی شد و بر یُرت گهِ عهد و وفا زد
اوّل به وفا گرم تر از برق درآمد
آخر به جفا صاعقه در خرمنِ ما زد
بُل غاغ شد از لشکرِ غم ملکِ وجودم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.