شمارهٔ ۴۷۴
گر دل سر شکایت دیرینه واکند
بیگانگی چه ها به تو دیر آشنا کند
در راه انتظار تپد گر چنین دلم
نازت به وعده ای که ندادی وفا کند
نازم به دور باش نگاهت که روز وصل
نگذاشت بوالهوس، هوس مدّعا کند
این ناز و کبریا که ز خوی تو دیده ام
ترسم کمند آه مرا نارسا کند
رشکم چنان زند ره یک شهر بوالهوس
حکم غرور نازت اگر خودنما کند
گیرم که زیر لب شکنم بی تو ناله را
هر موی من به زخمهٔ غم صد نوا کند
خوش وقت عاشقی که فتد بی زبان حزین
با یار، مجلس از نگه آشنا کند
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...