زلف بی باک تو تا سلسله جنبانم بود
سر سودازدگان ریگ بیابانم بود
دستم از تنگی دل وقف گریبان شده است
یاد آن روز که در گردن جانانم بود
یاد باد آنکه به چنگ غم خورشید رخی
صبح محشر خجل از چاک گریبانم بود
جن و انس و پریم در خط فرمان بودند
داغ عشق تو به از مهر سلیمانم بود
یاد باد آنکه ز غمهای گرانمایه حزین
کوه و صحرا خجل از ریزش مژگانم بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به عشق و یادهایی از گذشته اشاره دارد. شاعر از زلف بیباک محبوبش سخن میگوید که او را به یاد روزهای خوب و شاد زندگی میاندازد. او به تنگی دلش و احساساتش اشاره میکند و میگوید که عشق او از هر چیز دیگری ارزشمندتر است. یادآوری میکند که عشقش بر دیگر موجودات و زیباییها سایه افکنده و غمهایش از سختیهای کوه و صحرا نیز بیشتر است. به طور کلی، شعر بیانگر عواطف عمیق و تأثیرات عشق بر زندگی شاعر است.
هوش مصنوعی: اگر موهای بیپروا و زیبا تو مانند زنجیری باشد، من همواره عاشق و دیوانهام و به شیدایی در بیابان میمانم.
هوش مصنوعی: دست من به خاطر تنگی دل به گریبانم چسبیده، یاد آن روزی که در گردن محبوبم بود.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که آن کسی که در روز قیامت، چهرهی تابناک خورشید را تحت تأثیر غم من قرار داده بود، باعث خجالت و شرمندگی من شده بود.
هوش مصنوعی: جنیان، انسانها و فرشتگان در حال صحبت درباره تو بودند و عشق تو برای من از محبت سلیمان هم ارزشمندتر است.
هوش مصنوعی: به یاد میآورم که آن زمانهایی که غمهای پر ارزش و سنگینی داشتم، کوهها و دشتها نیز از اشکهای ریخته شدهام شرمنده بودند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.