امشب که از فروغ رخش، لاله داغ بود
شبنم، سپند مجمر گلهای باغ بود
از بس نگاه از آن گل رو آب و تاب داشت
اشکی که ریختم گهر شبچراغ بود
رفت الفت وطن به خرابات از دلم
ساقی غریب پرور و می در ایاغ بود
شد خون گرم مرهم کافور زخم ما
در شور عشق پنبه نمکدان داغ بود
هرجا که بوی یوسفی از پیرهن دمید
چشم سفید گشتهٔ من در سراغ بود
مستی نگر، که ذوق صفیرم ز دل نرفت
در گلشنی که بلبل خوش نغمه زاغ بود
نگذاشت جوش ناله غبار غمی به دل
از فیض نغمه، مطرب ما تر دماغ بود
صیّاد عشق را سر دام و قفس کجاست؟
پروانه پرشکستهٔ پای چراغ بود
چون غنچه سر به جیب چو بردم به بوی تو
از جوش رنگ، دیده به گلگشت باغ بود
در بیضه عندلیب شود خوش نوا حزین
طفلان عشق را ز دبستان فراغ بود
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف حال و هوای شاعر در یک شب زیبای باغگل میپردازد. شاعر از زیبایی گلها و شبنمها و احساسات عاشقانهاش سخن میگوید. او از دلتنگی و یاد وطن و عشق صحبت میکند و به دردها و زخمهای عاطفیاش اشاره میکند. در ادامه، او به این فکر میکند که چگونه عشق و زیبایی میتواند آرامش و شادی را به زندگی برگرداند، و به نمادهایی چون بلبل و پروانه اشاره دارد که در دنیای عشق به وفور یافت میشوند. در نهایت، شعر به جنبههای احساسی و معنوی عشق و زیبایی پرداخته و تصویری از غم و شادی را در هم تنیده است.
هوش مصنوعی: امشب که زیبایی چهرهاش مانند لالهای داغ است، شبنم به مانند آتش زنهای برای گلهای باغ تبدیل شده است.
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیتی که آن گل داشت، اشکی که ریختم مانند مروارید بودند که در شب میدرخشند.
هوش مصنوعی: محبت و دوستی به جایی رسیده که من از وطن و آرامشم فاصله گرفتهام و حالا به خرابات که کانون نابسامانی و مستی است، پناه آوردهام. در این حال، ساقی که مونس دلهای غریب است و شراب هم همیشه در دسترس بوده، احساس میکنم.
هوش مصنوعی: در عشق، خون گرم ما به جای مرهم کافور بر زخمهایمان نشسته است و پنبهای که بر زخمها میگذاریم، به اندازه نمکدان داغ و سوزان است.
هوش مصنوعی: هر جا که بوی خوش و عطر یوسف به مشام میرسد، چشمان من که به زیبایی و عشق مشهورند، در جستجوی او به راه میافتند.
هوش مصنوعی: بنگر به حالتی که من در آن به شوق و شادی هستم، زیرا احساس زیبای من از دل دور نشده است، حتی در باغی که بلبل با صدای دلنوازش در کنار زاغی که صدای خوبی ندارد، میخواند.
هوش مصنوعی: دل من تحت تأثیر غم و ناراحتی قرار نگرفت، چون نغمههای خوشی که نوازنده میزد، باعث شد تا حال و هوای خوبی داشته باشم.
هوش مصنوعی: در جستجوی عشق، صیاد به دامی نیاز دارد، اما چه دامی برای شکار عشق وجود دارد؟ پروانهای که در پای چراغ افتاده و بالهایش شکسته، به اوضاعش اشاره میکند.
هوش مصنوعی: زمانی که به یاد تو به خلوت خود رفتم، چنان تحت تأثیر بوی تو قرار گرفتم که چشمم به تماشای زیباییهای باغ مشغول شد.
هوش مصنوعی: در آشیانهی بلبل، صدای خوشی برپا میشود و کودکان عاشق، از مدرسه آزاد شدهاند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دل که دایمش سر بستان و باغ بود
گویی همیشه سوخته درد و داغ بود
هر خانه دوش داشت چراغی و جان من
می سوخت و به خانه من این چراغ بود
من بی خبر فتاده در آن کوی مرده وار
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.