ترسم از چشم خوشت غافل نگاهی سر زند
در دل بی طاقت من اشک و آهی سر زند
من به یک نظاره حیرانم چه گل چینم ز تو؟
حسن شوخت هر نفس، از جلوه گاهی سر زند
عمر صرف دوستی کردم، بری حاصل نداد
زین چمن می خواستم مردم گیاهی سر زند
گر شود آن برق جولان، گرم خودداری چنین
شعله ای ترسم ز هر مشت گیاهی سر زند
از تغافل های گرم یار می ترسم حزین
آه بی تابانه ای از دادخواهی سر زند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: شاعر در این شعر از ترس و نگرانیهای خود نسبت به عشق و معشوق صحبت میکند. او نگران است که شاید یک نگاه معشوقش او را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و سبب شود اشک و آه از دلش بیرون بیاید. او از زیباییهای معشوقش حیران است و میخواهد از آنها بهرهمند شود. شاعر به این موضوع اشاره میکند که عمرش را برای دوستی صرف کرده ولی نتیجهای نگرفته است. همچنین، او از این میترسد که لحظات شادابی و عشق به ناگاه به شعلههایی از درد و ناراحتی تبدیل شود. در پایان، او از بیتوجهی معشوقش دلنگران است و از آن به عنوان یک علت احتمالی برای درد و غم خود نام میبرد.
هوش مصنوعی: میترسم که یک نگاه ناخواسته از چشمان زیبات به من بیفتد و دل بیتابم را به شدت تحت تاثیر قرار دهد و باعث شود اشک و آهی از من برآید.
هوش مصنوعی: من در حیرت هستم که از زیبایی تو چه چیدی؟ هر لحظه، زیبایی دلربا و هنرمندانهات به گونهای جلوهگری میکند.
هوش مصنوعی: من عمرم را صرف دوستی کردم، اما از این دوستی چیزی نصیبم نشد. از این باغ و دنیا میخواستم که گیاهی از من برافروزد و زنده شوم.
هوش مصنوعی: اگر آن جرقهی پرقدرت پدیدار شود، با توجه به این شعله، میترسم هر گیاهی ناگهان سر برآورد.
هوش مصنوعی: از بیتوجهیهای گرم و محبتآمیز یار میترسم، که نکند ناگهان آهی از دل بیتاب و نالهای بابت درد و خواستهام بهوجود بیاید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.