از ناز نقش پایت، بر خاک مشکل آید
هر جا قدم گذاری، بر پارهٔ دل آید
کو قاصدی که آرد، سویت دگر پیامم
آواز دل به گوشت، از ضعف مشکل آید
از آب دیده شویم، گر باشدش نشانی
در حشر اگر به دستم، دامان قاتل آید
از ناله های شبگیر، دل یافت وصل مقصود
چون باد شرطه خیزد، کشتی به ساحل آید
زین دانه های اشکم، کز سوز دل فشانم
جز داغ های حسرت، دیگر چه حاصل آید؟
ز آیینهٔ سکندر و ز جام جم خلاصم
تا دیده می گشایم، دل در مقابل آید
با حسن بی حد دل چشمی که آشنا شد
خورشید در حسابش، یک فرد باطل آید
دلدار رخ نماید، چشم از جهان چو بستی
لیلی برون ز محمل، در پردهٔ دل آید
جان می کشد کدورت ز آمیزش تن ما
باشد ز خاک وادی، سیلاب چون گل آید
تن را به هر چه دادی، انجام کارت آن است
دیوار افتد آخر هر سو که مایل آید
غافل، به سینه گم شد در عاشقی حزین را
آن دل که بوی داغش در شمع محفل آید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر با زبان شاعرانه به عشق و دلتنگی میپردازد. شاعر به زیبایی، تاثیر عشق و پیامدهای آن را توصیف میکند. او از درد دل و حسرتهای ناشی از دوری صحبت میکند و به یاد آوردن معشوق را به تصویر میکشد. هر قدمی که عاشق برمیدارد، حسرت و دلتنگی بیشتری به همراه دارد. شاعر به دنبال قاصدی است تا پیامش را به معشوق برساند و در جستجوی نشانی از اوست. در نهایت، او به این نتیجه میرسد که عشق و کدورتها در زندگی انسانها طبیعی است و هر انسانی با این احساسات دست به گریبان است. شعر به عواطف عمیق انسانی و سرنوشتهای تلخ عاشقی اشاره دارد.
هوش مصنوعی: زیبایی و لطافت پای تو باعث میشود که هر جا که پا بگذاری، دلهای زیادی را آشفته کنی و بر زمین بگذاری.
هوش مصنوعی: کجا را میتوانم پیدا کنم که پیامی از من به تو بیاورد؟ صدای دل من را به گوش تو برساند، اما از ضعف و مشکل من بر میآید.
هوش مصنوعی: اگر در روز قیامت نشانهای از خود در آفتاب دیده شود، من با اشکهایم شسته میشوم و اگر به دستم بیافتد، دامن قاتلش را خواهم گرفت.
هوش مصنوعی: از صدای نالههای شب، دل به وصال محبوب امیدوار میشود، همانطور که وقتی باد میوزد، قایق به ساحل میرسد.
هوش مصنوعی: از اشکهای من که از دل سوزانم فرو میریزد، جز حسرتهای بیپایان، چه چیزی به دست خواهد آمد؟
هوش مصنوعی: ازسوی آینهٔ سکندر و جام جم رهایی یافتهام، چون چشمانم را باز میکنم، دلم به سمت من میآید.
هوش مصنوعی: وقتی دل به زیبایی بیحدی میبندد و با دلی آشنا میشود، دیگر حتی نور خورشید هم در محاسباتش به حساب نمیآید.
هوش مصنوعی: محبوب ظاهر میشود و وقتی چشمانت را از دنیا میبندی، لیلی از مرکبش پایین میآید و به قلبت راه مییابد.
هوش مصنوعی: زندگی ما بر اثر تماس با جسم و دنیا دچار تیرهروزی و کدورت میشود، مانند اینکه از خاک و وادی برخاستهایم و در سیلابی که مانند گل میآید غرق شدهایم.
هوش مصنوعی: هر چیزی که به بدن خود میدهی، در نهایت نتیجهاش همان است. مانند دیواری که در آخر به سمتی میافتد که مایل است.
هوش مصنوعی: غافل از اینکه در عشق به شدت غمگین شده است، دلی که بوی دردش در محفل و در روشنایی شمع احساس میشود، گم شده است.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.