گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
حزین لاهیجی

به آیینی که ترسازاده از بتخانه می‌آید

نگاه از گوشهٔ آن نرگس مستانه می‌آید

مگر افکنده لعل آبدارش از نظر می را

که اشک حسرتی از دیدهٔ پیمانه می‌آید

به یاد لعل میگون تو، در خاک لحد ما را

همان از دیده سیل گریهٔ مستانه می‌آید

تجلّی زار می‌بینم، سر خاک شهیدان را

مگر شمعی به طوف مشهد پروانه می‌آید

حزین آراستند از نو، خرابات محبّت را

مگر داغی به سر وقت دل دیوانه می‌آید

 
 
 
صائب تبریزی

کدامین آتشین‌سیما به این ویرانه می‌آید؟

که از دیوار و در بوی پر پروانه می‌آید

مرا این خونبها بس از شهیدان کان بلای جان

به طوف خاک من با شیشه و پیمانه می‌آید

کف خاکستر من امشب آتش زیر پا دارد

[...]

سعیدا

دلا گنج روانی سوی این ویرانه می‌آید

نمی‌دانم چه در دل دارد آن مستانه می‌آید

دو عالم مدعی در پیش و پس جانانه می‌آید

نمی‌دانم چرا آن آشنا بیگانه می‌آید

تجلی طور را از رفتن موسی نمایان شد

[...]

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه