گرچه پیمانه ی می مشرق نور دگر است
باده را در گل رخسار، ظهور دگر است
دل مشتاق و زبانِ اَرَنی گوی کجاست؟
ور نه هر سنگ درین بادیه طور دگر است
هرکه را کشور دل ملک سلیمانی شد
در نظر هر دو جهان، دیدهٔ مور دگر است
چه عجب گر رود از نالهٔ من کوه ز جا
بر لبم زمزمه ی عشق، زبور دگر است
نمک عشق به داغ تو حلال است حزین
که نمکدان سخن را ز تو شور دگر است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.