دور از در تو روضه ی رضوان به ما نساخت
بوی گل و نسیم گلستان به ما نساخت
پروانه را در آتش سوزان چه زندگی ست؟
وصل تو چون مصیبت هجران به ما نساخت
در هیچ شهر و هیچ دیارم قرار نیست
صبح وطن، چو شام غریبان به ما نساخت
تنگ است جلوه گاه دو عالم به وحشتم
آرام شهر و شور بیابان به ما نساخت
عیسی نشسته است به بالین من خجل
آب و هوای کشور امکان به ما نساخت
ساکن، درای قافله ی ما نشد حزبن
در هجر و وصل، این دل نالان به ما نساخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.