فروغ آن گل رخسار بی نقابم سوخت
گیاه تشنه جگر بودم، آفتابم سوخت
چو برق مدّ حیات است شاهراه فنا
سبک عنانی این عمر پر شتابم سوخت
نه دست بر دل من می نهی نه پای به چشم
بیا که رشک عنان، غیرت رکابم سوخت
شب فراق تو از بس که شعله در جان ریخت
چو شمع، گریهٔ آتش عنان، در آبم سوخت
چه آتشی ست، حزین این که در جگر داری؟
فسانهٔ تو شنیدم، به دیده خوابم سوخت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهی عشق و احساسات عمیق شاعرانه است. شاعر از سوختن روح و وجود خود به خاطر عشق و فراق سخن میگوید. او به تصویر کشیدن حسرت و درد ناشی از جدایی پرداخته و تأکید میکند که زندگیاش مانند شعلهای در حال سوختن است. احساس تشنگی و longing برای معشوق نیز در اشعار به وضوح نمایان است. شاعر به نوعی از مخاطب دعوت میکند که بیاید و شعلههای عشق را با هم تجربه کنند تا از این آتش جانکاه رهایی یابند.
هوش مصنوعی: درخشش و زیبایی چهرهی آن گل مرا سوزاند، همچنان که گیاهی تشنه، دل من را میسوزاند.
هوش مصنوعی: زندگی همچون برقی است که سریع و زودگذر میبرد و راهی است که به سمت فنا و زوال میرسد. این عمر پرشتاب من با شتاب و بیوقفه در حال گذر است و احساس میکنم که در حال سوختن هستم.
هوش مصنوعی: نه دل من را لمس میکنی و نه به چشمانم میآیی، که حسادت و غیرت من، مانند آتشی بر اسبم، جانم را میسوزاند.
هوش مصنوعی: شب جدایی تو به قدری دردناک بود که همچون شمع، آتش عشق در وجودم شعلهور شد. به همین دلیل، اشکهایم مانند آتش، در آب به سوزش درآمدند.
هوش مصنوعی: چه آتش سوزانی در دل حزین تو وجود دارد! داستان تو را شنیدم و خوابم با اشک چشمانم خاموش شد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.