شمارهٔ ۱۸۲
دیده تا بر هم زدم سامان باغ از دست رفت
ذوق مستی داشتم چون گل، ایاغ از دست رفت
پای در دامان کشیدم شد گریبانگیر، عشق
رفتم از دنبال دل، کنج فراغ از دست رفت
رنگ مطلب ریختن خاکسترم بر باد داد
بویی از گلزار می جستم، دماغ از دست رفت
تا سرآمد کوچه راه عمر، پا ازکار ماند
بس که سودم کف به هم ز افسوس، داغ از دست رفت
عزم کویش داشتم، دانش به حیرانی کشید
کوچه راهی طی نکردیم و سراغ از دست رفت
زیر گردون بود ازمی بزم ما روشن حزین
در شبستانی به این ظلمت، چراغ از دست رفت
🖰 با دو بار کلیک روی واژهها یا انتخاب متن و کلیک روی آنها میتوانید آنها را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
🖐 شمارهگذاری ابیات | وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف) | 🔍 شعرهای مشابه (وزن و قافیه) | ارسال به فیسبوک
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
🎜 معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است ...
📷 پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی، 📖 راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
حاشیهها
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...