صبح را لمعهٔ نور از ید بیضای دل است
آتش طور، فروغ رخ موسای دل است
چهره، حوران بهشتی عبث آراسته اند
چشم صاحب نظران محو تماشای دل است
پای هشیار نه، ای پیک خیال رخ دوست
سینه تا دیده، پر از باده ی مینای دل است
قطرهٔ اشک مرا ای گل تر خوار مبین
این گرانمایه گهر، زاده ی دریای دل است
چه عجب گر شنوی بوی کباب از سخنم
نفسم سوختهٔ آتش سودای دل است
در خرابات خم بادهٔ پر زور یکیست
مستی نه فلک از ساغر صهبای دل است
غیر مجمر نکند جای دگر، گرم سپند
سینه ی سوختگان، منزل و مأوای دل است
خبر از لیلی سرگشته ی خود باز نیافت
سالها شدکه جنون بادیه پیمای دل است
زاب حیوان غمت ، زندهٔ جاوید شدیم
کمترین معجزهٔ عشق تو احیای دل است
می شناسد همه کس طرز نوای تو حزین
دم جان بخش زدن کار مسیحای دل است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساسات عمیق و درونی شاعر درباره عشق و زیبایی میپردازد. صبح، نماد روشنایی و دل، به عنوان نقطه شروع زندگی و اشتیاق توصیف شده است. چهرههای بهشتی و زیبای دل، توجه نظرها را جلب میکند و عشق به معشوق در تمام ابعاد زندگی شاعر نمایان است. همچنین، شاعر از درد و اشک خود به عنوان جواهراتی گرانبها یاد میکند و به نوعی در جستجوی عشق و ارتباط معنوی با معشوق خود است. او همچنین به مستی ناشی از عشق و جنون اشاره میکند، که به زندگیاش معنا و انرژی میبخشد. در نهایت، او معجزه عشق را که زندهکننده دلش است، به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: صبح به خاطر نور خیرهکنندهای که از دل پاک ساطع میشود، درخشان و زیباست؛ همانطور که آتش کوه طور، نماد روشنایی و توانایی دل موسای بزرگ است.
هوش مصنوعی: زیبایی و آرایش چهره مانند حوران بهشتی است، اما در واقع، نگاه و توجه افراد با درک عمیق به دل و احساسات است.
هوش مصنوعی: پای هشیار نگذار، ای فرستاده خیال چهره محبوب، چون سینهام پر از شراب دل است و در چشمانم جای گرفته است.
هوش مصنوعی: ای گل، به قطرهٔ اشک من توجه نکن، زیرا این گوهر ارزشمند از عمق احساسات من زاده شده است.
هوش مصنوعی: چقدر عجیب است اگر صحبت من بوی کباب بدهد، چون نفس من از آتش آرزوهایی که در دل دارم سوخته است.
هوش مصنوعی: در میخانه، نوشیدنیای که قدرت زیادی دارد یکی است؛ مستی ناشی از می نیست، بلکه از دل و احساسات ناشی میشود.
هوش مصنوعی: هیچ جایی غیر از آتشگاه نمیتواند جای دیگری را پر کند، زیرا دل سوختگان در گرمای سینهشان، همانند منزل و محل آرامش است.
هوش مصنوعی: خبر از لیلی، معشوقه ی محبوب خود را دیگر پیدا نکرد و سالهای زیادی است که دیوانگی و عشق او دلش را پر کرده و مانند یک ره Wander در بیابان میگردد.
هوش مصنوعی: غم تو همچون آبی زلال، زندگی را به ما هدیه کرده است. کوچکترین معجزهٔ عشق تو، زنده کردن دلهای ماست.
هوش مصنوعی: همه به خوبی صدای غمگین تو را میشناسند و این آهنگ دلانگیز و روحبخش، توان احیای دلها را دارد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
صبح این بادیه آشوب تپشهای دل است
شامگردی ز جنونتازی سودای دل است
مجمر اینجا همه گوش است بر آواز سپند
آسمان خانهٔ زنبور ز غوغای دل است
گه تپشگاه فغان، گاه جنون میخندد
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.