تمنا چون نسوزد در ضمیر من؟ که می باشد
تف صحرای محشر، سینه های دل فگاران را
نیم کوته نظر کز نارساییهای خود سنجم
به آن زلف مسلسل، امتداد روزگاران را
تهی کف رفتن بی قسمتان از من بدان ماند
که باز آرند از میخانه خالی، هوشیاران را
گل خرم دلی بی نکهت او نشکفد جایی
بهار عهد جمشید است جام می گساران را
سراید یک نیستان ناله را هر استخوان من
در آن وادی که چون مورند شیران، نی سواران را
شکوهی عاشقان راعشق بخشیده ست کز وحشت
پلنگ آهو شود نخجیرگاه داغداران را
زمین سینه ام از آب پیکان تو گلشن شد
نخواهد خاک این آماجگه، جز تیر باران را
گریبان چاک باشد دلق ما تردامنان تا کی؟
به می آلوده گردان خرقهٔ پرهیزگاران را
حزین ، از خامه مشکین سوادم چون رقم ریزد
ورق ماند به دستم، عارض نوخط عذران را
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.