دریغ و درد که دور سپهر فاطمه را
به کام ریخت به ناکام شربت فرقت
هزار حیف ازین مایهٔ عفاف که بود
طراز قامت رعناش کسوت عصمت
دل از متاع جهان کند از آن به آسانی
که داشت دوش و برش زیب و زینت عفت
ازین سرای پرآشوب، جان آگاهش
ملول گشت و روان شد به خلوت جنت
چو سوی بزم جنان شد ز بزم همنفسان
چه باکش از غم دوری و کربت و غربت
غرض چو کرد ازین گلستان پرخس و خار
به سوی گلشن جنت عزیمت و رحلت
رقم زد از پی تاریخ رحلتش هاتف
مکان فاطمه بادا به ساحت جنت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به جدایی فاطمه اشاره دارد و از حزن و درد ناشی از دوری او سخن میگوید. شاعر از زیبایی و عفت او یاد میکند و بیان میکند که دل او از متاع دنیا بریده و به آرامش و خلوت بهشت پناه برده است. فاطمه که در این دنیا در میان مشکلات و غمها زندگی کرده، در نهایت به سوی بهشت میرود و شاعر دعا میکند که مکان او در جنت باشد.
هوش مصنوعی: متأسفانه، دوری از آسمان فاطمه، پیوسته باعث غم و درد شده است و نوشیدنی تلخ جدایی، برای کسی که در آن گرفتار است، سخت و ناگوار است.
هوش مصنوعی: خیلی افسوس بر این ویژگی پاکدامنی که قد و قامت زیبایش، نشانی از عفت و پاکی است.
هوش مصنوعی: دل از دنیا و مال و متاع آن به راحتی جدا میشود، چرا که دیشب زیبایی و زینت عفت را داشت.
هوش مصنوعی: از این دنیای شلوغ و پرهمهمه، روح آگاه او خسته و دلزده شد و به آرامش بهشتی رفت.
هوش مصنوعی: وقتی به میهمانی بهشتی نزدیک میشود و از جمع دوستانش جدا میگردد، دیگر از غم دوری و مشکلات زندگی و غصههای غربت نگران نیست.
هوش مصنوعی: زمانی که هدف از این گلستان پر از خار و گل به سوی باغ بهشت تغییر کرد، سفر و حرکت آغاز میشود.
هوش مصنوعی: هاتف (پیامآور) به خاطر مرگ فاطمه، نامی را در تاریخ به ثبت رساند و آرزو کرد که او در بهشت باشد.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
میان چرخ و میان ملاعبش گه لعب
جهان و ملک جهان هر دود ا و یک ندبست
فراق او ز زمانی هزار روز آرد
افروختگان وصال همیگویند:
بلای او ز شبی صد هزار سال کند
سرای پرده وصلت کشید روز نواخت
ز تست نصرت اسلام از آن فلک خوانده است
حسام دولت و دین و علاء اسلامت
مبند دل به عروس جهان تو از شهوت
اگر چه در سر زلفش هزار دلبندیست
ندای غیب به جان تو میرسد پیوست
که پای در نه و کوتاه کن ز دنیی دست
هزار بادیه در پیش بیش داری تو
تو این چنین ز شراب غرور ماندی مست
جهان پلی است بدان سوی جه که هر ساعت
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.