گنجور

برای پیشنهاد تصاویر مرتبط با اشعار لازم است ابتدا با نام کاربری خود وارد گنجور شوید.

ورود به گنجور

 
هاتف اصفهانی

از دل رودم یاد تو بیرون نه و هرگز

لیلی رود از خاطر مجنون نه و هرگز

با اهل وفا و هنر افزون شود و کم

مهر تو و بی‌مهری گردون نه و هرگز

از سرو و صنوبر بگذر سدره و طوبی

مانند به آن قامت موزون نه و هرگز

خون ریختیم ناحق و پرسی که مبادا

دامان تو گیرند به این خون نه و هرگز

در عشق بود غمزدهٔ بیش ز هاتف

در حسن نگاری ز تو افزون نه و هرگز

 
 
 

مشابه‌یابی بر اساس وزن و قافیه

جامی

در لطف بود گل ز تو افزون نه و هرگز

یا سرو چو بالای تو موزون نه و هرگز

گردد خجل از روی تو خورشید فلک روز

شب با تو برآید مه گردون نه و هرگز

سر در خم زلف تو بود خلق جهان را

[...]