Eli Yari
Eli Yari در ۱ سال قبل، یکشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۲، ساعت ۰۰:۵۴ در پاسخ به میریام دربارهٔ مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۸۸۳:
کَلْبِ مُعَلَّم: سگ تعلیم یافته
Eli Yari در ۱ سال و ۷ ماه قبل، جمعه ۱۸ فروردین ۱۴۰۲، ساعت ۰۵:۴۳ در پاسخ به الف رسته دربارهٔ مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۷ - شرح انما المؤمنون اخوة والعلماء کنفس واحدة خاصه اتحاد داود و سلیمان و سایر انبیا علیهمالسلام کی اگر یکی ازیشان را منکر شوی ایمان به هیچ نبی درست نباشد و این علامت اتحادست کی یک خانه از هزاران خانه ویران کنی آن همه ویران شود و یک دیوار قایم نماند کی لانفرق بین احد منهم و العاقل یکفیه الاشارة این خود از اشارت گذشت:
شاید یک حس هم ذهن هست، که در واقع برآیند ۵حس هست.
Eli Yari در ۳ سال و ۱۱ ماه قبل، پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۳۹۹، ساعت ۱۶:۵۸ دربارهٔ حافظ » غزلیات » غزل شمارهٔ ۹۴:
بنده برداشتم از چهار بیت اول این هست که ؛ شاعر و به عبارت دیگر سالک یا عاشق به ظاهر در شکایت از یار در حال شکرگذاری ازوست که در اصل نکته ی حکایت همین است و تنها نکته دانان عشق می توانند این حکایت را دریابند . شاعرخود را رندی معرفی کرده که به ازای خدمتی که کرده از یارش انتظار توجه داشته اما گویا فرهنگ سرزمین یار جور دیگریست و آنجا یار مثل کسی است که فرقی بین دوست و بیگانه قائل نیست و به کسانیکه با خدمت و طاعات میخواهند جرعه ای آب حیات ازو بگیرند نه تنها التفاتی نمیکند بلکه جان عاشقانش را هم میگیرد(شاعر هشدارمی دهد که اگر حقیقتا وصل اورا بخواهی باید سرت رابدهی و هیچ من و ادعایی نداشته باشی که آنجا جای دو "من" نیست(غیر مردن هیچ فرهنگی دگر /درنگیرد با خدای ای حیله گر)).
Eli Yari در ۱۱ ماه قبل، شنبه ۱۸ آذر ۱۴۰۲، ساعت ۲۰:۳۸ در پاسخ به امیر مهاجر دربارهٔ خیام » ترانههای خیام به انتخاب و روایت صادق هدایت » هیچ است [۱۰۷-۱۰۱] » رباعی ۱۰۲: